نیما نامداری: استارتاپ‌ها از سال ۹۵ سرمایه جدید جذب نکرده‌اند

منبع تولید استارت‌آپ‌ها، نیروی کار است؛ نه ماشین‌آلات و تجهیزات. نیما نامداری، فعال حوزه استارت‌آپی می‌گوید مهم‌ترین مشکل بخش استارت‌آپ و صنعت دیجیتال در ایران هم این است که هم بنیان‌گذاران استارت‌آپ‌ها یکی‌یکی در حال مهاجرتند و هم افراد شاغل در این صنعت. او تاکید می‌کند در صنعت دیجیتال اگر شما نیروی انسانی باکیفیت داشته باشید، این صنعت شکل می‌گیرد اما اگر نداشته باشید این صنعت شکل نمی‌گیرد و ضعیف می‌شود. البته این صنعت با مشکل کمبود سرمایه هم مواجه است. نامداری می‌گوید در سال‌های ابتدای دهه ۹۰، وی‌سی‌های خارجی باعث تولد استارت‌آپ‌های بزرگ در ایران شدند اما از سال ۹۵ به این سو استارت‌آپ‌ها سرمایه جدید جذب نکرده‌اند.

نیما نامداری در گفت‌وگو با آینده‌نگر از خروج سرمایه از بخش استارت‌آپ‌ها می‌گوید:

در چند سال گذشته نه‌تنها سرمایه خارجی وارد اقتصاد ایران نشده، بلکه بر اساس آمارهای اتاق بازرگانی تهران، تنها در سال ۲۰۲۲ حدود ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه از ایران خارج شده است. از نظر شما علت خروج سرمایه‌ها از اقتصاد ایران چیست؟

علت خروج سرمایه از اقتصاد ایران بدیهی است. اما شاید بتوان گفت اولین و مهم‌ترین علت خروج سرمایه پایین بودن کیفیت حکمرانی و سیاست‌گذاری در ایران است. کیفیت پایین حکمرانی هم ناشی از پارادایم‌های سیاست‌گذاری و اداره امور کشور است و هم ناشی از ضعف افرادی است که بر صندلی‌های مدیریتی نشسته‌اند. یعنی سیاست و الگوی تدبیر امور کشور توسط افرادی تعیین می‌شود که توانا نیستند و این افراد در تعیین سیاست‌ها با خطا و اشتباه مواجهند و از طرف دیگر، این افراد سیاست‌های اشتباه را هم به بدترین شکل ممکن اجرا می‌کنند. ترکیب سیاست‌های اشتباه با اجرای بد، سبب می‌شود دچار شرایطی شویم که اکنون می‌بینیم. این حکمرانی بد در همه عرصه‌ها هم قابل مشاهده است؛ از قیمت‌گذاری دستوری گرفته تا سختگیری به کسب‌وکارها و انبوه مجوزها و انواع کنترل‌های رسمی و غیررسمی که به سرمایه‌ها و افراد تحمیل می‌شود. در نتیجه می‌توانم بگویم بیماری اصلی کشور ما کیفیت پایین حکمرانی و سیاست‌گذاری در کشور است.

اما علت فرار سرمایه تنها به این مورد ختم نمی‌شود. در کنار این مورد باید به دو نکته دیگر هم اشاره کرد که البته این دو نکته هم از کیفیت پایین حکمرانی نشات می‌گیرد. اولین مسئله بحث فساد است. سرمایه و سرمایه‌گذار ترجیح می‌دهد در جایی کار کند که حدی از شفافیت و سلامت اقتصادی در آنجا حاکم باشد. شاید چند بنگاه با فساد و رانت بتوانند توسعه پیدا کنند اما یک اقتصاد نمی‌تواند با فساد و رانت به رشد و توسعه برسد. انحصار، رانت و عدم شفافیت اقتصادی سبب می‌شود که انجام کار اقتصادی سالم غیرممکن شود.

عامل دوم چیست؟

عامل دوم مسئله تورم است. در اقتصادی که تورم ۵۰ درصدی دارد اگر شما ۵۰ درصد بازدهی داشته باشید، سودی نکرده‌اید بلکه فقط از تورم عقب نمانده‌اید و ارزش پولتان را حفظ کرده‌اید. در این اقتصاد بازدهی سرمایه شما باید ۶۰ تا ۸۰ درصد باشد. اما چه تعداد سرمایه‌گذار در ایران می‌توان پیدا کرد که بازدهی سرمایه‌گذاری آنها از نرخ تورم بیشتر باشد؟ شاید در این اقتصاد شما از فعالیت‌های غیرتولیدی گاهی سودی کسب کنید اما مطمئن نیستید که این سود و بازدهی در سال‌های آینده هم تکرار شود. این مسئله سبب می‌شود که دید شما کوتاه‌مدت نگر شود و وقتی کوتاه‌مدت نگر شوید اولین سوالی که می‌پرسید این است که چرا باید سرمایه و عمرم را در جایی بگذارم که مشخص نیست چند سال آینده چه سرنوشتی دارد همه این عوامل در کنار هم باعث می‌شود سرمایه از این کشور خارج شود. چون عقل و منطق چنین اقتضا می‌کند.

گزارش‌ها نشان می‌دهد روند جذب سرمایه‌گذاری در اقتصاد ایران از سال ۹۷ و ۹۸ افزایشی شده است. یعنی سال تشدید تحریم‌ها. به عبارتی این گزارش این مسئله را تایید می‌کند که علت عدم جذب سرمایه در اقتصاد ایران تحریم است. شما با این گزاره موافقید؟

قطعاً تحریم‌ها در خروج سرمایه از ایران موثر بوده است. تحریم هم سبب خروج سرمایه از کشور می‌شود و هم مانع جدی برای ورود سرمایه خارجی به کشور است. تحریم به شیوه‌های مختلف بر خروج سرمایه اثر می‌گذارد. یک مسیر اینکه شما برای کسب‌وکار خود به تجهیزات، منابع و ماشین‌آلاتی نیاز دارید که به دلیل تحریم‌ها قابل تامین نیست. این محدودیت به خصوص در حوزه صنعت و حوزه‌های های‌تک بسیار زیاد است. تامین تجهیزات مورد نیاز این بخش‌ها الان به یک چالش مهم تبدیل شده است. این مسئله سبب شده که یا بسیاری از محصولات در ایران تولید نشود و یا تولیدات آن بسیار بی‌کیفیت باشد.

چالش بعدی این است که تحریم سبب کوچک شدن بازار فروش محصولات داخلی تولیدشده می‌شود. چین را ببینید. یکی از مهم‌ترین عوامل افزایش تولید چین این بود که بسیاری از تولیدکنندگان بزرگ جهان کارخانه خود را در این کشور تاسیس می‌کردند تا هم از منابع ارزان این کشور استفاده کنند و هم اینکه محصولات خود را از طریق چین به کشورهای دیگر صادر کنند و هم از بازار بزرگ چین برای فروش محصول خود بهره ببرند.

اما شرایط ایران اکنون چگونه است؟ ما نه بازار بزرگی داریم که کشورهای دیگر به خاطر آن در ایران کارخانه تاسیس کنند و نه اینکه کشورها می‌توانند کالای خود را از ایران به کشورهای دیگر صادر کنند.

برای مثال فرض کنید یک شرکت خودروسازی الان در ایران سرمایه‌گذاری کند. محصولات این کارخانه قابلیت صادرات ندارد و تنها مشتریان آن بازار داخل است. در جهان امروز که اغلب صنایع یک زنجیره ارزش جهانی دارند، چنین سرمایه‌گذاری اتلاف منابع تلقی می‌شود و کاملاً غیرممکن است.

البته حجم بازار ایران هم چندان بزرگ نیست که برای سرمایه‌گذاران جذابیت بالایی داشته باشد.

دقیقاً همین‌طور است. ممکن است شما درباره بازار هند، چین یا روسیه صحبت کنید، بازار این کشورها به قدر کافی بزرگ است که شرکتی بخواهد محصولش را فقط در این کشورها عرضه کند. اما بازار ایران چندان بزرگ نیست. از طرف دیگر، در سال‌های اخیر، قدرت خرید همین بازار هم کاهش پیدا کرده است. همه اینها سبب می‌شود در شرایط تحریم کسی حاضر نشود سرمایه خود را وارد ایران کند.

در کنار این مسئله، باید به جدا افتادگی نظام بانکی ایران هم اشاره کنم که دلیل اصلی آن نپیوستن ایران به FATF است. جهان امروز کاملاً وابسته به خدمات نظام بانکی است. سرمایه‌گذاری باید از طریق نظام بانکی جهانی انجام شود. اما ما در یک جزیره دورافتاده از جهان قرار داریم و نظام بانکی ما هیچ مراوده‌ای با جهان ندارد. اشخاص ایرانی در بسیاری از کشورها نمی‌توانند حساب بانکی باز کنند. اساساً اگر زیرساخت بدیهی ارتباط جهانی فراهم نشود چگونه می‌توانیم انتظار داشته باشیم سرمایه‌گذاری در کشور شکل بگیرد. اهمیت نپیوستن ایران به FATF را به هیچ وجه دست کم نگیرید. اهمیت این مسئله از تحریم‌ها کمتر نیست.

دهه ۹۰، دهه خروج سرمایه‌ها از اقتصاد ایران بود. اما روند خروج از فضای استارت‌آپی به تازگی شدت گرفته است. دلیل شدت گرفتن مهاجرت و فرار این سرمایه‌ها از ایران چیست؟ در این چند سال کدام فاکتورهای اقتصادی و سیاسی تغییر کرده که به موج مهاجرت دامن زده است؟

اقتصاد دیجیتال ما با شش معضل و چالش مواجه است؛ تحریم‌ها، قیمت‌گذاری دستوری، مشکل تامین مالی، نبود نیروی انسانی ماهر، محدودیت اینترنت و بی‌اعتمادی حاکمیت به کسب‌وکارهای دیجیتال. این چالش‌ها سبب سرعت گرفتن روند مهاجرت و خروج نیروهای انسانی از کشور شده است.

از این شش چالش سه مورد آن به سادگی برطرف نمی‌شود و در کوتاه‌مدت نمی‌توان به حل آن امیدوار بود اما اگر حاکمیت و سیاست‌گذار بخواهد می‌تواند بخشی از این چالش‌ها و مشکلات را آنی برطرف کند.

تحریم، نبود نیروی انسانی ماهر و تامین مالی مواردی است که در کوتاه‌مدت برطرف نمی‌شود. تجربه نشان داده تحریم‌ها به این سادگی برطرف نمی‌شود. مشکل نیروی انسانی ماهر هم در کوتاه‌مدت حل نمی‌شود. چون نبود نیروی انسانی ماهر بیشتر از اینکه اقتصادی باشد فرهنگی و سیاسی است. بسیاری از مهاجرت‌های استارت‌آپی به امید زندگی در یک محیط اجتماعی و فرهنگی راحت‌تر است و افراد می‌خواهند سبک زندگی‌شان را خودشان انتخاب کنند. بعید است در کوتاه‌مدت تغییر جدی در این حوزه ایجاد شود.

بحث تامین مالی هم یک مقوله زمان‌بر است. سرمایه محافظه‌کار و فرار است و بعید است که بتوانیم در کوتاه‌مدت در حوزه تامین چالش‌های مالی تغییر خاصی ببینیم. بخش مهمی از مسئله تامین مالی هم به ساختار نظام مالی ما بر می‌گردد که همه کسب‌وکارها با آن مواجه هستند.

این سه چالش در کوتاه‌مدت حل نمی‌شود.

اما سه چالش دیگر وجود دارد که در کوتاه‌مدت قابل برطرف شدن هستند و حل این چالش‌ها دست سیاست‌گذار و حاکمیت است. اگر حکومت تصمیم بگیرد می‌تواند خیلی سریع محدودیت و فیلترینگ اینترنت را برطرف کند. این مسئله تاثیر جدی و معناداری در عملکرد شرکت‌ها و فعالان این حوزه دارد.

چالش دوم قیمت‌گذاری دستوری است که به شدت در برخی از حوزه‌ها مانع رشد کسب‌وکارهاست. قیمت‌گذاری دستوری تا آنجا پیش رفته که چندی قبل شورای رقابت اعلام کرد قرار است وارد حوزه قیمت‌گذاری تاکسی‌های اینترنتی شود. این اقدامات دستوری در شرایطی که اقتصاد در حال آب رفتن است، مزید بر علت می‌شود.

چالش سوم بحث بی‌اعتمادی حاکمیت به کسب‌وکارهاست. این چالش مدام به صورت قیدوبندهای مرئی و نامرئی مشاهده می‌شود و فرمان آن کاملاً دست حاکمیت است. مثلاً محدودیتی که در عرضه سهام استارت‌آپ‌ها در بورس وجود دارد، اگر اجازه بدهند این محدودیت‌ها برطرف شود اتفاقات مثبتی رخ می‌دهد.

این سه چالش در کوتاه‌مدت می‌تواند برطرف شود و اگر این چالش‌ها برطرف شود خروج نیروی انسانی تا حدودی کم می‌شود.

در بخش‌های مختلف اقتصادی ما با خروج سرمایه‌های نقدی مواجهیم. اما در حوزه استارت‌آپ در چند سال گذشته شاهد پدیده جدیدی هستیم. یعنی در کنار خروج سرمایه، افراد و شرکت‌ها هم در حال خروج از اقتصاد ایران هستند.

خروج سرمایه از بخش استارت‌آپ‌ها با خروج سرمایه از بخش‌های اقتصادی دیگر کاملاً روند متفاوتی دارد. برخلاف بسیاری از صنایع، مهم‌ترین منبع تولید در بخش استارت‌آپ نیروی انسانی است. زمانی که ما درباره صنعت فولاد یا خودروسازی صحبت می‌کنیم محصول مانده نهایی فولاد یا قطعات خودرو است. نیروی انسانی در این بخش‌ها مهم است اما مهم‌ترین عامل تولید نیست. یا وقتی درباره صنعت مالی یا بانکی صحبت می‌کنیم، منبع اصلی فعالیت پول یا سرمایه در گردش است. اما در بخش استارت‌آپ‌ها یا همان صنعت دیجیتال منبع اصلی فعالیت، نیروی انسانی است و اکنون هم ما با خروج سرمایه‌های انسانی از کشور مواجهیم نه خروج سرمایه نقدی. در صنعت دیجیتال اگر شما نیروی انسانی باکیفیت داشته باشید، این صنعت شکل می‌گیرد اما اگر نداشته باشید این صنعت شکل نمی‌گیرد.

برای نیروی انسانی چه اتفاقی افتاده است؟

نیروی انسانی فعال در حوزه استارت‌آپ دو دسته است؛ یک دسته افرادی که در اصطلاح بنیان‌گذار و فاندر یک کسب‌وکار هستند و دسته دوم افرادی که در استارت‌آپ‌ها مشغول کارند. اما برای هر کدام از این دو دسته چه اتفاقی رخ داده است؟ الان اکثر نیروهای جوان ما از همان زمانی که در مقطع لیسانس در حال تحصیل هستند، در فکر مهاجرتند. به همین دلیل اساساً مسیر ایجاد استارت‌آپ در ایران در ذهن این افراد، فعال نمی‌شود و افراد قبل از اینکه به خلق یک استارت‌آپ و ایده جدید برسند از کشور خارج می‌شوند.

یک نکته مهم در این باره وجود دارد. اصولاً افرادی راحت‌تر مهاجرت می‌کنند که توانایی و مهارت‌های فنی و تحصیلی بالایی دارند، ریسک‌پذیرند و آماده تجربه‌های تازه هستند. حالا نکته اصلی چیست؟ اینکه این‌ها همان ویژگی‌هایی است که در راه انداختن استارت‌آپ بسیار کلیدی است.

یعنی ویژگی افرادی که در حال مهاجرتند مشابه ویژگی‌هایی است که بنیان‌گذاران استارت‌آپ‌ها دارند؟

دقیقاً همین‌طور است. در نتیجه این مهاجرت، آن اجتماعی که باید استارت‌آپ‌ها از دل آن متولد شود، کوچک و کوچک‌تر می‌شود و نهایتاً ما به جایی می‌رسیم که استارت‌آپی خلق نمی‌شود چون نیروهای خلاق ما مهاجرت کرده‌اند.

گروه دوم فعال در استارت‌آپ‌ها همان افرادی هستند که قرار است در استارت‌آپ کار کنند. یک استارت‌آپ را چند نفر راه می‌اندازند اما چند صد نفر در این استارت‌آپ مشغول کار می‌شوند و مسیر رشد استارت‌آپ را فراهم می‌کنند.

اگر اسنپ، دیجی‌کالا، دیوار و… را نگاه کنید می‌بینید مسیر رشد این استارت‌آپ‌ها به افراد گره خورده است. گلوگاه رشد این استارت‌آپ‌ها، کمبود نیروی انسانی متخصص است. این استارت‌آپ‌ها عموماً مشکل کمبود سرمایه ندارند بلکه با کمبود نیروی انسانی مواجهند. افراد فعالیت خود را در یک استارت‌آپ آغاز می‌کنند اما زمانی که قرار است سنیور شوند، کشور را ترک می‌کنند و استارت‌آپ‌ها از وجود نیروهای متخصص و توانا خالی می‌شود.

به دلیل تحریم‌ها کار فنی در ایران بسیار سخت است و دسترسی ما به ابزار و تکنولوژی‌های جدید سخت و طولانی است. این افراد ترجیح می‌دهند به جای کار در ایران و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات، در یک شرکت مشابه خارجی کار کنند که این محدودیت‌ها را ندارد و تکنولوژی و امکانات به روزی در اختیارشان قرار می‌دهد. اینها سبب می‌شود که در بدنه استارت‌آپ‌ها ما با کمبود نیروی انسانی مواجه باشیم.

در کنار این دو، یک عامل دیگر هم به فضای استارت‌آپی لطمه می‌زند و آن هم، خروج سرمایه VCهاست. سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ‌ها شکل منحصربه فردی دارد و با سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه و شرکت‌ها بسیار فرق دارد. ما این دانش و تجربه را در ایران نداشتیم. استارت‌آپ‌های موفق ما آنهایی هستند که در اوایل دهه ۹۰ شکل گرفتند و اغلب آنها با اتکا به سرمایه VCهای خارجی رشد کردند.

شما اگر استارت‌آپ‌های بزرگ را بررسی کنید همه آنها با سرمایه خارجی شکل گرفتند.

یعنی ما سرمایه لازم را در ایران نداشتیم؟

مسئله فقط پول نبود. ما تجربه لازم را هم در این مورد نداشتیم. اوایل دهه ۹۰ سرمایه‌گذاران خارجی هم پول وارد این صنعت کردند و هم دانش و تجربه خود را.

از سال ۹۵ به این طرف، مسائل سیاسی و بانکی و ماجرای نفوذ از طریق استارت‌آپ‌ها و… سبب شد سرمایه جدیدی وارد صنعت استارت‌آپی کشور نشود. الان ممکن است که پول کافی برای سرمایه‌گذاری در این حوزه‌ها وجود داشته باشد، اما دانش و تجربه لازم وجود ندارد. نباید وارد نشدن سرمایه هوشمند به کشور را دست کم گرفت. ما این را ازدست داده‌ایم.

از طرف دیگرف ما مهره‌های اصلی استارت‌آپ‌ها را هم از دست داده‌ایم. همانطور که می‌دانید هسته اصلی استارت‌آپ‌ها معمولاً چهار تا پنج نفر است. در اغلب موارد استارت‌آپ همچنان در ایران مشغول کار است اما مهره کلیدی و هسته اصلی مهاجرت می‌کند.

دلیل مهاجرت مهره‌های کلیدی چیست؟

علت اصلی مهاجرت این است که مهره‌های اصلی حس می‌کنند به سقف رشد و پیشرفت خود در ایران رسیده‌اند و شرایط سیاسی و اقتصادی داخلی هم امکان رشد بیشتر را به آنها نمی‌دهد و حاکمیت هم تمایل چندانی برای رشد و پیشرفت این افراد ندارد. از طرف دیگر این افراد در سن پایین رشد کرده‌اند و حالا می‌خواهند تجربه و دانش خود را به حوزه‌های دیگر منتقل کنند و در کشورهای دیگر فعالیت کنند. اما به دلیل تحریم و شرایط سیاسی توسعه این خدمات در کشورهای دیگر وجود ندارد و افراد در نهایت مجبور به مهاجرت می‌شوند تا در کشور دیگری از ابتدا کار خود را آغاز کنند.

نکته دردناک ماجرا این است که وقتی فردی استارت‌آپی را برای اولین بار راه می‌اندازد، راه‌اندازی نمونه‌های بعدی راحت‌تر و سریع‌تر است. در کشورهای دیگر به این مورد «کارآفرینی سریالی» می‌گویند که افراد سرمایه و دانش اولیه خود را صرف توسعه استارت‌آپ‌های بعدی می‌کنند. اما در ایران ما چنین موردی نداریم. ایلان ماسک را ببینید. این فرد از یک استارت‌آپ شروع کرد و بعد درگیر پروژه‌های بعدی شد. اساساً مدل این افراد این است که مدام در استارت‌آپ‌های جدید سرمایه‌گذاری می‌کنند. اما ما به افراد این امکان را نمی‌دهیم که تجربه دومشان هم در ایران باشد. پس افراد مجبور می‌شوند مهاجرت کنند.

با این تفاصیل مسئله و دغدغه اصلی ما در بخش استارت‌آپ خروج سرمایه نقدی نیست. بلکه مسئله خروج سرمایه‌های انسانی است؟

در حوزه استارت‌آپ‌ها ما با خروج سرمایه مالی مواجه نیستیم و هر چه هست خروج سرمایه انسانی است. اما خب مسئله سرمایه‌های نقدی هم در این مورد کم اهمیت نیست. سرمایه vcهای بین‌المللی سال‌هاست که جذب ایران نمی‌شود. در ایران هم خود سرمایه‌گذاران کمتر تمایلی برای سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ‌ها دارند و ترجیح می‌دهند در حوزه‌هایی مانند زمین و ساختمان سرمایه‌گذاری کنند.

از طرف دیگر بانک‌ها هم به استارت‌آپ‌ها وام نمی‌دهند. در نتیجه استارت‌آپ‌ها مجبورند از درآمد خود برای توسعه استفاده کنند. در شرکت‌های بزرگ روند کار اینگونه است که استارت‌آپ درآمد خود را صرف سرمایه‌گذاری در همان استارت‌آپ یا استارت‌آپ‌هایی کنند که به کسب‌وکارشان کمک کند. اما این روند هم فقط برای استارت‌آپ‌های بزرگ امکان‌پذیر است و کوچک‌ترها با مشکل مواجهند.

منبع: آینده‌نگر

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: ۰ میانگین: ۰]
link

مطالب مرتبط

خبرها

نتایج نظرسنجی «چندین»: نسل جدید کارجویان از چه زاویه‌ای به چالش‌های کاری نگاه می‌کنند؟

چطور می‌توان نسل جدید کارجویان را شناخت و انتظارات آن‌ها از محیط کار را درک کرد؟ «چندین» با برگزاری یک نظرسنجی از بازدیدکنندگان غرفه توسن در چهاردهمین نمایشگاه کار دانشگاه…

دیدگاه‌تان را بنویسید

بخش‌های مورد نیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

پربازدیدهای هفته

پادکست زوم