در سال ۲۰۱۸، «جوی داسگوپتا» (Joy DasGupta) پس از ۱۳ سال، شغل ثابت خود در بخش بازاریابی «استارباکس» (Starbucks) را رها کرد تا به عنوان مشاور مستقل برنامههای وفاداری، برای خودش کار کند.
داسگوپتا میگوید که به عنوان یک همسر با یک فرزند خردسال، زندگی شرکتی ثابت کرد که بیش از حد انعطافناپذیر است و هماهنگی تدارکات زندگی شخصی و حرفهای در حال تبدیل شدن به امری طاقتفرسا بود. استارباکس همچنین در حال تجدید ساختار بود و شغل زمانی امن داسگوپتا، کمی متزلزل به نظر میرسید.
او توضیح میدهد که برای اکثر مادران شاغل، «اگر فرصتی پیدا کنید که همانقدر پول در بیاورید – شاید حتی کمی کمتر – اما انعطافپذیری به دست آورید، بسیاری آن را انتخاب خواهند کرد.» او میافزاید: «شرکتهای کافی وجود ندارند که در مورد راههای جبران خدمات افراد با “زمان” به جای “پول” نوآوری کنند.»
در عوض، او اکنون به عنوان یک «کارآفرین فردی» درآمدی را که خود «خوب» مینامد به دست میآورد، در حالی که از انعطافپذیری برای تنظیم برنامه زمانی خود به نحوی که به او اجازه میدهد هم برای دخترش و هم برای مشتریانش حضور داشته باشد، لذت میبرد. او میگوید: «نرخ ساعتی از نظر بازده زمانی من عالی است.»
بین الزامات بازگشت به دفتر (RTO)، ناامنی شغلی ناشی از هوش مصنوعی و بازار کار نامناسب، کارمندان آمریکایی در محل کار احساس سرخوردگی میکنند و این امر بسیاری را به جستجوی جایگزین ترغیب کرده است. همزمان، کارآفرینان فردی – یا کسانی که کسبوکارهای مستقل تماموقت دارند و تمایلی به استخدام کارمند ندارند – در حال رونق گرفتن هستند.
درآمد کارآفرینان فردی چگونه از کارمندان پیشی میگیرد؟
بر اساس مطالعهای که اخیرا توسط ارایهدهنده آنلاین خدمات حقوق و دستمزد و منابع انسانی «گاستو» (Gusto) انجام شده است، کارآفرینان فردی معمولا در سال اول حدود یکسوم کمتر از کارمندان با مهارتهای مشابه درآمد دارند، اما به سرعت این فاصله را جبران میکنند.
«نیچ ترمپر» (Nich Tremper)، اقتصاددان گاستو میگوید: «تا سال دوم، یک کارآفرین فردی متوسط حدود ۱۵ درصد بیشتر از یک کارمند با مهارت مشابه درآمد دارد و این رقم تا سال پنجم به حدود ۲۵ درصد افزایش مییابد.»
بر اساس این مطالعه، متوسط درآمد یک کارآفرین فردی در سال اول حدود ۴۱ هزار دلار و تا سال سوم بیش از ۸۳ هزار دلار است.
محبوبترین صنعت برای کارآفرینان فردی، خدمات حرفهای، علمی و فنی است و پس از آن حملونقل و انبارداری قرار دارد که هر کدام حدود ۱۳ درصد را به خود اختصاص میدهند. کسانی که در بخش اطلاعات هستند، معمولا سریعترین رشد درآمد سالانه را با بیش از ۵۱ درصد در سال تجربه میکنند و پس از آن هنر، سرگرمی و تفریح با حدود ۳۰ درصد قرار دارند.
چرا کارمندان بیشتری به تنهایی کار میکنند؟
تا همین اواخر، راهاندازی یک کسبوکار نیازمند یک طرح تجاری رسمی، وام، اجارهنامه و کارمند بود. سپس اینترنت و فناوری موبایل به افراد اجازه داد تا با هزینهای نزدیک به صفر، یک ویترین دیجیتال باز کنند و با مشتریان در سراسر جهان ارتباط برقرار کنند.
اکنون، هوش مصنوعی کارآفرینان فردی را قادر میسازد تا بدون نیاز به استخدام نیرو، مواد بازاریابی با کیفیت حرفهای، وبسایت، اپلیکیشن، ارایه و پروپوزال تولید کنند.
«کارولین کاستریون»، مشارکتکننده ارشد فوربز و بنیانگذار Corporate Escape Artist، که به افراد در انتقال به کارآفرینی کمک میکند، میگوید: «هوش مصنوعی به شریک تجاری خاموش یک کارآفرین فردی تبدیل شده است. آنچه زمانی نیازمند تیم بود، اکنون برای یک نفر در دسترس است، بنابراین هوش مصنوعی واقعا یک متعادلکننده است.»
اما این فقط فناوری نیست که سبک زندگی کارآفرین فردی را جذابتر کرده است. کاستریون میگوید: «این روند واقعا در حوالی همهگیری کرونا، زمانی که اولویتها و ارزشهای مردم تغییر کرد، اوج گرفت. به ویژه نسلهای میلنیال و زد (Gen Z) خواهان استقلال، معنا و کنترل هستند. قبلا کار هویت ما را تعریف میکرد، اکنون مردم کار را بر اساس هویت خود طراحی میکنند.»
جذابیت کارآفرینی در برابر سرخوردگی شرکتی
در حالی که کارآفرینی فردی جذابتر و به لطف فناوری، دستیافتنیتر میشود، برداشتها از سبک زندگی شرکتی به طور همزمان به سمت منفیتری حرکت کرده است.
کاستریون میگوید: «ما با این همه الزامات بازگشت به دفتر، اخراجهای پیاپی و عدم احساس امنیت شغلی مواجهیم. حقوقها هم با تورم همخوانی ندارند. پس چه انگیزهای برای ماندن در دنیای شرکتی وجود دارد؟» او میافزاید که این امر به ویژه برای والدین دارای مسوولیت خانه صادق است.
«شرکتها اغلب ادعا میکنند که از خانوادهها حمایت میکنند، اما به ندرت این ادعا را با برنامههای معنادار پشتیبانی میکنند و به خصوص برای زنان، کارآفرینی فردی یکی از راههای یافتن انعطافپذیری مورد نیازشان است.»
این در نهایت همان چیزی بود که داسگوپتا را از استارباکس به سمت کارآفرینی فردی سوق داد. هفت سال بعد، او میگوید هیچ پشیمانی ندارد: «شرکتها واقعا جلسهمحور هستند. انتقال به این حالت که واقعا بتوانم خودم را وقف تولید کار برای مردم کنم، یک گذار شگفتانگیز بود. من آن را با چیزی عوض نمیکنم.»