چرا داستان‌سرایی قدرتمندترین مهارت نرم یک کارآفرین است؟

سرمایه‌گذاران شرکت‌هایی مانند «Airbnb» و «ردیت»، «داستان‌سرایی» را مهارتی بنیادین برای تبدیل استارتاپ‌ها به برندهای میلیارد دلاری می‌دانند. آنها معتقدند این توانایی، حتی از اعداد و ارقام نیز در جلب اعتماد سرمایه‌گذار موثرتر است.

«داستان‌سرایی» موتوری است که به ستاره‌های نوظهور در دنیای استارتاپ‌ها قدرت می‌دهد. این درسی است که سرمایه‌گذاران و مدیران در «Y Combinator»، یکی از افسانه‌ای‌ترین مراکز رشد استارتاپ در سیلیکون‌ولی که شرکت‌هایی مانند «Airbnb» ،«DoorDash» و «ردیت» (Reddit) را به دنیا معرفی کرده، به آن رسیده‌اند.

«جف رالستون» (Geoff Ralston)، رئیس سابق Y Combinator، در گفت‌وگویی تاکید می‌کند که داستان‌سرایی یک «مهارت نرم» نیست. او می‌گوید: «شما شاید آن را نرم بنامید، اما من آن را بنیادین می‌دانم.» داده‌ها نشان می‌دهد که همین مهارت به ظاهر نرم، برای تبدیل استارتاپ‌های نوپا به برندهای میلیارد دلاری، حیاتی است.

داستان‌سرایی یعنی فروش یک رویای آینده

رالستون معتقد است که وظیفه اصلی یک کارآفرین، ترسیم یک واقعیت از آینده برای مشتریان، شرکا، کارمندان و سرمایه‌گذاران است. او توضیح می‌دهد: «ایده شما امروز واقعی نیست، اما در آینده واقعی خواهد بود. بله، شما شاید آن آینده را با فناوری بسیار پیشرفته‌ای بسازید، اما برای تبدیل آن فناوری به چیزی که برای مردم اهمیت داشته باشد، باید یک رویا را به اشتراک بگذارید و داستانی تعریف کنید.»

«سم آلتمن» (Sam Altman)، بنیان‌گذار «OpenAI» و جانشین پیشین رالستون در Y Combinator، نیز دیدگاه مشابهی دارد. او زمانی گفت که کارآفرینان موفق باید «در فروشندگی خوب شوند.» به گفته آلتمن، کافی نیست که به ایده خود ایمان داشته باشید، بلکه باید توانایی «متقاعد کردن دیگران به چیزی که به آن باور دارید» را نیز داشته باشید.

داستان Airbnb؛ فروش احساسات به جای اعداد

برای کارآفرینانی که پیشینه نویسندگی ندارند، داستان‌سرایی ممکن است مهارتی پیچیده و دور از دسترس به نظر برسد. اما داستان یکی از مشهورترین فارغ‌التحصیلان Y Combinator، یعنی Airbnb، نشان می‌دهد که این مهارت آموختنی است.

«برایان چسکی» (Brian Chesky) و «جو گبیا» (Joe Gebbia)، بنیان‌گذاران این شرکت، در جلسات جذب سرمایه فقط به ارائه اعداد و ارقام نپرداختند؛ آنها یک داستان تعریف کردند: دو دوست که در آپارتمانی در سانفرانسیسکو زندگی می‌کردند و برای پرداخت اجاره‌بهای خود با مشکل مواجه بودند. آنها ایده اجاره دادن تشک‌های بادی به شرکت‌کنندگان یک کنفرانس در شهرشان را مطرح کردند.

ایده جواب داد و آنها توانستند با میزبانی از سه مهمان، بیش از ۲۰۰ دلار درآمد کسب کنند. رشد اولیه شرکت بسیار کند بود، اما آنها برای زنده نگه داشتن استارتاپ خود، در جریان انتخابات سال ۲۰۰۸، جعبه‌های غلات صبحانه با طرح‌های محدود و خلاقانه طراحی کردند و با فروش ۱۰۰۰ جعبه ۴۰ دلاری، سرمایه مورد نیاز خود را تامین کردند.

وقتی بنیان‌گذاران Airbnb به Y Combinator درخواست دادند، سرمایه‌گذاران به ایده آنها شک داشتند. اما همانطور که یکی از شرکای آن مرکز می‌گوید: «ما حتی ایده را خیلی دوست نداشتیم، اما چیزی که ویژه بود، جدیت و صداقت بنیان‌گذاران بود. آنها هیچ کاری را سرسری انجام نمی‌دادند. غیرممکن بود که آنها را دوست نداشته باشید.»

این قدرت یک داستان خوب است. یک داستان خوب، افراد را نه بر اساس اعداد، بلکه بر اساس احساسات می‌فروشد. اگر سرمایه‌گذاران نتوانند سفری را که شما در آن هستید ببینند و نتوانند تجسم کنند که ایده شما چگونه به واقعیت تبدیل می‌شود، برای پیوستن به ماجراجویی استارتاپی شما متقاعد نخواهند شد.

 

منبع

مطالب بیشتر

دیدگاه‌تان را بنویسید